الهی! بر هر که داغ محبت خود نهادی،
خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.

الهی! همه آتش ها بی محبت تو سرد است

و همه نعمتها بی لطف تو درد است.



الهی! مخلصان به محبت تو می نازند

و عاشقان به سوی تو می تازند.


کار ایشان توبسازکه دیگران نسازند،

ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند.



الهی! محبت تو گلی است محنت و بلا خار آن،

آن کدام دل است که نیست گرفتار آن.


الهی! از هر دو جهان محبت تو گزیدم

و جامه بلا بریدم و پرده عافیت دریدم.



الهی! چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر

و چون در خودم نگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر.


الهی! مرا دل بهر تو در کار است وگرنه با دل چکار است،

آخر چراغ مرده را چه مقداراست؟
 


الهی! تا به تو آشنا شدم از خلق جدا شدم،

در دو جهان شیدا شدم، نهان بودم و پیداشدم.


الهی نه ازتو عمرجاودان و نه عیش و تنعم جهان

نه کام دل و راحت جان می خواهم ،
 


الهی من ازتو هرآنچه رضای توست می خواهم

مرا آن ده که آن به
 


آمین یا سمیع الدعاء الخائفین